اگر دنیای ما دنیای سنگ است
بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است
اگر دنیای ما دنیای درد است
بدان عاشق شدن از بحر رنج است
اگر عاشق شدن پس یک گناه است
دل عاشق شکستن صد گناه است
پاک یعنی
سرزمین لحظه
یعنی بیداد
عشق من
باختن عشق
جان یعنی
زندگی لیلی و
قمار مجنون
در عشق یعنی ... شدن
ساختن عشق
دل یعنی
کلبه وامق و
یعنی عذرا
عشق شدن
من عشق
فردای یعنی
کودک مسجد
یعنی الاقصی
عشق / من
عشق آمیختن افروختن
یعنی به هم عشق سوختن
چشمهای یکجا یعنی کردن
پر ز و غم دردهای گریه
خون/ درد بیشمار
عشق من
یعنی الاسرار
کلبه مخزن
اسرار یعنی
من / عشق
هر وقت خواستی با کسی دوست بشی
تا مطمئن نشدی که قلب بزرگی نداره با اون دوست نشو
چون باید خودتو کوچیک کنی تا تو قلبش جا بشی
*************
آنروز ..
تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم...
وقتی از چشمهایت افتادم...
هنوز دست و پای دلم درد می کند ..
چقدر شکستن سخت است ...
وقتی تو داری نگاه می کنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزی از روزها ، شبی از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد
اما می خواهم هر چه بیشتر بروم تا هرچه دورتر بیفتم
تا هرچه دیرتر بیفتم ، هر چه دیرتر و دورتر بمیرم ،
نمی خواهم حتی یگ گام یا یک لحظه
پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بگذارید بگزرید ببینید و دل مبندیدچشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا
زود باید گذاشت و گذشت(امام علی)
از نشانه های بزرگی انسان آنست که بر زمان از دست داده بگرید. (امام علی(ع))
باد می وزد هم میتوانی در مقابلش اسیاب بادی بسازی هم دیوار انتخاب با شماست
میدونی فرق اموزگار با روزگار چیه؟؟اموزگار اول درس میده بعد امتحان میگیره اما روزگار اول امتحان میگیره بعد درس میده
تکیه بر عهد تو کردیم و نمی دانستیم که انچه نزد تو حقیر است همان میثاق است
شادی زندگیم از این است که هیچکس نمی داند تا چه حد غمگینم...
گفتمش آغاز درد عشق چیست؟
گفت آغازش سراسر بندگیست
گفتمش پایان آن را هم بگو
گفت پایانش همه شرمندگیست
گفتمش درمانش را بگو
گفت درمانی ندارد، بی دواست
گفتمش یک اندکی تسکین آن
گفت تسکینش همه سوز و فناست.
من و تو مثل دو تا خط می مونیم
که توی دفتر مشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم و آخرشم
تو همون دفترکهنه پیر شدیم
بی هم و کنار هم روزها گذشت
دستهای من نرسید به دست تو
می دونیم که ما به هم نمی رسیم
مگه با شکست من شکست تو
ما به هم نمی رسیم آخر بازی همینه
آخر عشق دو تا خط موازی همینه
+++++++++++++++++++
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
دارم از تو مینویسم
تو که غم داره نگات ...
اگه دوست داشتی بگو ...
تا بگم ...
چقدر می میرم برات !
آسمون دلِ تو همه شب بارونیه ...
تو چشمای مستِ تو دلِ من زندونیه !
ای که غم داره نگات ! ای که خیسه لحظه هات !
ای که تکیه گاهمه ، دم آخر شونه هات !
اگه دوست داشتی بگو ... اگه دوست داشتی بگو ...
تا بگم می میرم برات !
تا بگم جونم فدات !
تا بگم میاد صدات ...
تا بگم خوب میشنوم ناله های بی صدات ...
آخه من جونم فدات ...
آخه من عمرم به پات ...
یه نگاه کن ، تا بگم چقدر می میرم برات ....
ادم ها ته کشیده اند!
این را فقط می شود به تو گفت.
فقط می شود به تو گفت که چقدر درد دارد
وقتی می فهمی درباره دوستت اشتباه فکر می کردی.
فقط می شود به تو گفت که ادم های دوست داشتنی،
دوست داشتنی نیستند اصلا.
فقط می شود به تو گفت که از شناختن ادم ها درد می کشی.
از زندگی کردن با ادم های خاکستری که تویشان زرد است.
زرد مثل پاییز، زرد مثل درد...
تو این ها را می فهمی، نه؟!
می فهمی که غصه های من چقدر تو خالی اند، اما بزرگ.
تو انگار هزار سال زندگی کرده ای .
انگار هزار سال با این ادم ها بوده ای. انگار تمام راز های دنیا را می دانی.
-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کسی که پاییز را دوست ندارد بگوید پاییز همان بهاری ست که عاشق شده است
سلام به قاصدکهای خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی
*********************
شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست
*************************
*********************************
زندگی همچون بادکنی است در دستان کودکی، که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین می برد
در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی؟ …..
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی ……
برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی …..
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر که خوبی کرد زجرش میدهند
هر که زشتی کرد اجرش میدهند
باستان کاران تبانی کرده اند
عشق را هم باستانی کرده اند
هرچه انسانها طلایی تر شدند
عشق ها هم مومیایی تر شدند
اندک اندک عشق بازان کم شدن
نسلی از بیگانگان آدم شدند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
**********************************
برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد
هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر کس بد ما به خلق گوید
ما صورت او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شکسپیر میگه: خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ...
خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد
**********
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقش پر از عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
خیلی فضای سایتت باحال بود. خیلی توپ بود . مخصوصا موسیقیش . خسته نباشی